هنر یهودی کهن ترین هنر در تبعید با سه پرسش روبه رو بود: 1- ممنوعیت تصویرگری و مجسمه سازی خدایان تصویرگری از مردم عادی را نهی نمی کرد. 2- حفظ هویت در تبعید با سنت کلامی و نگارشی معبد سلیمانِ پیش از حشمونیان. 3- همزیستی با اقوام میزبان که برای ملی گرایان مدرن ضن برانگیز بود.
بهار در روستا 1941 معروف ترین نمونه از روایتهای «محلی» گرانت وود از میانه غربی است. جنبش محلی گرایی محصول تلخکامی و رنج عمومی از رکود بزرگ بود که تمرکز خود را بر تعهد، تلاش، کار و زراعت بر زمین روستایی می گذارد بی دخالت دولت یا هر مزاحم خارجی.
چینی ها داستانهایی کهن دارند که به عشق برادرانه معروف است: چیزی مثل دون کیشوت و سانچو پانزا: در پوسترهای دوستی شوروی با کشورها یا تقدیر از خلقهای قهرمان مردانگی عیان سمبل اراده نشانی واضح از همجنسخواهی است: چه در فیلمهای آیزنشتاین چه دوستی با کره یا تقدیر از کوبا و پاتریس لومومبا
طاعون روحانیت را تقریبا نابود کرد: زندگی جمعی و نزدیکی به فقرا تمام برادران فرانسیسکن آوینیون، کرکسون و مارسی را کشت: در مگلون،نزدیک مونپلیه، 7 از 160 نفر زنده ماندند. در مونپلیه 7 نفر از 140. در بوردو 8 نفر از 20 کشیش سن سورن. در دفتر پاپ کلمان ششم، 20% کاردینالها: 94 نفر از 450
هنر هند تصویر زمینی ماوراست. ناریانا در اولین نقاشی الهه اوروشی را که نقاشی کرد به او جان هم بخشید. در تصویر زنانه هند از یونان جلو می زند چون از نمایش بی نهایت نمی ترسد: تصویر این زن واقعی نوعی پیوند جنسی دارد بیانگر تضاد کهن بازی شطرنج: زمین و آسمان، مرگ و زندگی، سیاه و سفید.
با استعفای حمزه یوسف وزیر اول اسکاتلند از حزب ملی اسکاتلند به خاطر از دست دادن اکثریت پارلمان محلی، بخت اناس سرور رهبر حزب کارگر برای پیروزی در انتخابات آینده از همه بیش تر است.
150 سال از تولد امپرسیونیسم در 1874 گذشت: کلود مونه از نوجوانی طراحی هایی می کرد که اقبال عمومی هم داشت و توانست هزینه تحصیلات هنریش را فراهم کند: در نیمه دوم قرن 19م و در اوج محبوبیت کاریکاتورهای مطبوعاتی، مونه هم با همین اغراق در حقیقت تصویری از جامعه شهر بندری لو آور می داد.
یک نقاشی چین در دهه 1950 قبل انقلاب فرهنگی: توده در حال محکومیت یک مالک چینی (دوران اصلاحات ارضی 1949-1953) مردم جمعند وقتی مالک لو رفته و زمین هایش بازتوزیع شده اند. در پارچه ها نوشته: «همه زمینها برای کشاورز» «مالکان را افشا کنید» «ستاد تقسیم زمین»
در سفره قمار پول کم گذاشتن کار جنتلمنها نیست. من این گفته را قبول ندارم: آنچه من دست و دلبازانه سر سفره می گذارم یا هزار هزار می برم برای روتشیلد کم و فقیرانه است.
Joan Miróفرانی هميشگی ۱.من از مارکس حرفی زدم? ۲.گفتم 'قرن ۱۹ و پیش از آن'.شما ۷۰ سال از قرن ۱۹ رو ندید میگیرید روی ۳۰ سال آخرش تکیه میکنید? ابتدای قرن ۱۹ اکثریت مردم جهان فقیر بودند. قبل از اون هم همینطور.بعد از انقلاب صنعتی شرایط شروع تغییر کرد.
تا بخشی به روضه و اندرز روزگار بگذرد برگه های جنایت خونین تر خواهد شد. چرا کفتار از گله بی آزار وحشت زده بترسد؟ این ها افشای بخش کوچکی از دنائتی است که از انظار پنهان نبود برای ترویج وحشت و اشک. اگر روزی نباشند چه پرونده هایی از دالان های نمور این روزگار سیاه برون نیفتد.